احضار زنان مصر (قرآن)احضار زنان مصر، به درخواست حضرت یوسف و موجب رفع اتهام از او گردید. ۱ - درخواست یوسفاحضار زنان مصر از سوی پادشاه مصر، مورد درخواست یوسف علیهالسّلام : «وقال الملک ائتونی به فلما جاءه الر سول قال ار جع الی ر بک فاساله ما بال النسوة اللاتی قطعن ایدیهن ان ر بی بکیدهن علیم: پادشاه گفت: «او را نزد من آورید! » ولی هنگامی که فرستاده او نزد وی(یوسف) آمد گفت: «به سوی صاحبت بازگرد، و از او بپرس ماجرای زنانی که دستهای خود را بریدند چه بود؟ که خدای من به نیرنگ آنها آگاه است.» » «قال ما خطبکن اذ ر اودتن یوسف عن نفسه قلن حاش للـه ما علمنا علیه من سوء قالت امر ات العزیز الآن حصحص الحق انا ر اودته عن نفسه وانه لمن الصادقین : (پادشاه آن زنان را طلبید و) گفت: «به هنگامی که یوسف را به سوی خویش دعوت کردید، جریان کار شما چه بود؟» گفتند: «منزه است خدا، ما هیچ عیبی در او نیافتیم! » (در این هنگام) همسر عزیز گفت: «الآن حق آشکار گشت! من بودم که او را به سوی خود دعوت کردم؛ و او از راستگویان است! » از سیاق آیه میتوان استفاده نمود که احضار زنان از سوی پادشاه مصر پس از درخواست یوسف بوده است. ۲ - روشن شدن بی گناهی یوسفاحضار زنان مصر و بازجویی آنان از سوی پادشاه مصر سبب روشن شدن بی گناهی یوسف علیهالسّلام : «قال ما خطبکن اذ ر اودتن یوسف عن نفسه قلن حاش للـه ما علمنا علیه من سوء قالت امر ات العزیز الآن حصحص الحق انا ر اودته عن نفسه وانه لمن الصادقین : (پادشاه آن زنان را طلبید و) گفت: «به هنگامی که یوسف را به سوی خویش دعوت کردید، جریان کار شما چه بود؟» گفتند: «منزه است خدا، ما هیچ عیبی در او نیافتیم! » (در این هنگام) همسر عزیز گفت: «الآن حق آشکار گشت! من بودم که او را به سوی خود دعوت کردم؛ و او از راستگویان است! » ۳ - پانویس
۴ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲، ص۴۱۵، برگرفته از مقاله «احضار زنان مصر». |